گفتگو با علی دانش منفرد اولین فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
بیداری ملت به نقل از:
«اندیشه ناب»، گروه فرهنگ و رسانه:
اولین فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را بیشتر بشناسیم.
معرفی:
علی دانش منفرد در سال ۱۳۲۰ در شهر اشتیان متولد گردید. او تحصیلات خود را در رشته ریاضیات در دانشگاه تهران به پایان رسانید و سپس در مقطع فوق لیسانس امور اقتصادی از دانشگاه تهران و مؤسسه علوم بانکداری فارغ التحصیل شد. قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در بانک ملی ایران استخدام و سپس در برق منطقه ای تهران به خدمت خود ادامه داد.
علی دانش منفرد در سال ۱۳۵۶ در همکاری با موسسه فرهنگی رفاه و به توصیه شهید بزرگوار دکتر بهشتی مسئولیت مدیریت مؤسسه رفاه را به عهده گرفت و از کارهای دولتی کناره گرفت.
در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی در ستاد مرکزی کمیته استقبال از حضرت امام (ره) به او واگذار شد و تا پیروزی قطعی انقلاب این مسئولیت را به عهده داشت پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل دولت موقته ایشان به اتفاق چند تن از نیروهای انقلابی به فرمان حضرت امام (ره) مأمور تأسیس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شدند و به عنوان اولین فرمانده سپاه در تشکیل سازمان سپاه پاسداران اقدام نمودند.
علی دانش منفرد قبل از پیروزی انقلاب اسلامی دوبار در رژیم سابق بازداشت ولی همواره به مبارزاتش علیه رژیم فاسد پهلوی در قالب انجمنهای اسلامی و تشکلهای سیاسی و اسلامی ادامه داده است.
علی دانش منفرد برادر شهید حجت الاسلام دکتر غلامرضا دانش آشتیانی اولین نماینده مردم آشتیان تفرش و فراهان است که در فاجعه انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی در ۷ تیر ماه ۱۳۶۰ به درجه رفیع شهادت نایل شد همچنین ایشان عموی شهیدۀ ۱۷ شهریور ۱۳۵۶ – محبوبه دانش میباشد که در میدان شهدا به درجه شهادت نایل آمد.
سوابق اجرایی ایشان قبل از پیروزی انقلاب اسلامی عبارت است از:
کارمند بانک ملی ایران از سال ۱۳۴۷ تا ۱۳۵۰ کارمند برق منطقه ای تهران از سال ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۶ مدیریت در مؤسسه فرهنگی رفاه ۱۳۵۶ تا ۱۳۵۷
سوابق اجرایی و سیاسی علی دانش منفرد پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز عبارت است از:
عضو ستاد مرکزی کمیته استقبال از حضرت امام خمینی(ره) و مدیر اجرایی و برنامه ریزی کمیته استقبال از حضرت امام (ره) در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی.
عضو مؤسس در شورای فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در بدو تشکیل سپاه.
استاندار فارس از سال ۱۳۵۸ تا ۱۳۵۹.
معاون وزارت نیرو از سال ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۲ .
معاون وزارت صنایع از سال ۱۳۶۲ تا ۱۳۶۴.
مدیرکل امور مجلس نخست وزیری از سال ۱۳۶۴ تا ۱۳۶۵ .
استاندار استان همدان از سال ۱۳۶۵ تا ۱۳۶۸ .
استاندار استان فارس برای بار دوم ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۱.
نماینده دوره چهارم مجلس شورای اسلامی ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۵ .
استاندار استان مرکزی ۱۳۷۶ تا ۱۳۷۸.
مدیر عامل سازمان صنایع دستی ایران ۱۳۷۸ تا ۱۳۸۰ .
مدیر جذب سرمایه های داخلی و خارجی پارس جنوبی (عسلویه) ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۲
نماینده دوره هفتم مجلس شورای اسلامی ۱۳۸۳ تا ۱۳۸۷ بازنشسته از وزارت نیرو در سال ۱۳۸۷
مشروح مصاحبه
گفتگو کننده: محمد قاسم فروغی جهرمی
بسم الله الرحمن الرحيم
فروغی: ضمن تشکر و امتنان از قبول زحمت و حضور صمیمانه جنابعالی در مجموعه روابط عمومی سپاه برای ارایه تاریخچۀ بسیار مختصر از چگونگی تشکیل سپاه و نقش هر یک از عزیزانی که در این امر مساعدت و همکاری داشتند اگر صلاح میدانید کمی از فضای مبارزاتی و دغدغه های موجود برای تشکیل چنین تشکیلاتی در ابتدای انقلاب و نظام جمهوری اسلامی ایران توضیح بفرمایید.
دانش منفرد: ابتدا مختصری در مورد سابقه قبل از انقلاب خودم را عرض میکنم من مبارزه با رژیم سابق را از سالهای -۳۹-٤۰ شروع کردم آن زمان در دانشگاه تهران بودم و مبارزۀ من در انجمنهای اسلامی و جریانهایی که در واقع اسلامی – سیاسی بودند با یک ایدئولوژی اعتقادی- اسلامی همراه بود.
دو بار در رژیم سابق بازداشت شدم یک بار در زمان دانش آموزی و یک بار هم در زمان دانشجویی در زندان قزل ،قلعه که خوشبختانه محکومیت زیادی پیدا نکردم. بعد هم که مبارزات خودم را در راستای حرکتهای امام (ره) و ایدئولوژی اسلامی ادامه دادم و بیشتر با جوانها کار میکردیم و سعیمان بر این بود که سازندگی کنیم و نیروهای آماده را برای پذیرش یک اسلام مبارز و انقلابی پرورش بدهیم.
جریانها ادامه داشت تا این که مبارزات مردم ایران به رهبری حضرت امام خمینی(ره) اوج گرفت و مردم بیداری بیشتری پیدا کردند و این جریان منتهی شد به سال ٥٧-٥٦ که در واقع آن نهضت بزرگ اسلامی پایه و رهبری خودش را در ایران عمیقا پیدا کرد و این باعث شد که شاه احساس کند دیگر در این شرایط و با این بیداری اسلامی نمی تواند در کشور بماند و سرانجام در ۲٦ دی ماه ١٣٥٧ کشور را ترک کرد.
بلافاصله حضرت امام (ره) فرمودند که من به زودی به ایران بر میگردم و مبارزه را همراه با ملت خود ادامه میدهم.
به مجرد این فرمایش امام، شورای انقلاب به صورت مخفی و کمیته استقبال از حضرت امام (ره) به صورت علنی تشکیل شد. البته شورای انقلاب از مدتها پیش تشکیل شده بود ولی چون قرار بود حضرت امام (ره) به ایران تشریف بیاورند و مستقر شوند و در همین جا به مبارزه ادامه دهیم پس لازم بود کمیته استقبال از حضرت امام (ره) تشکیل شود و مقدمات کار را برای تشریف فرمایی ایشان فراهم نماید کمیته استقبال از حضرت امام (ره) متشکل از یک ستاد مرکزی بود اعضای تشکیل دهنده آن عبارت بودند از آقایان:
– شهید مطهری به عنوان رابط شورای انقلاب با کمیته مرکزی استقبال از حضرت امام(ره) شهید محلاتی و شهید مفتح از روحانیت مبارز آقای شاه حسینی از جبهه ملی آقای صباغیان از نهضت آزادی آقای دکتر سامی آقای اسدالله بادامچیان از مؤتلفه آقای تهرانچی از بازار و بنده که با معرفی شهید بهشتی شهید باهنر و شهید رجایی در همان مؤسسه فرهنگی رفاه مدیریت داشتم.
این مجموعه ستاد مرکزی کمیته استقبال را تشکیل دادیم و بنده هم به عنوان مدیر اجرایی و برنامه ریزی تعیین شدم برای مکان استقرار حضرت امام (ره) مکانهای متعددی به ایشان عرضه شد و با نظر نهایی حضرت امام (ره) قرار شد که ایشان به مدرسه رفاه تشریف .بیاورند مسئولیت سازماندهی و برنامه ریزی کمیته استقبال به عهده اینجانب گذاشته شد. با اعضای ستاد مرکزی نشستیم و مشاوره کردیم و تصمیماتی گرفته میشد که بنده مجری آن بودم و اجرا میکردم یعنی تمام کمیته هایی را که آن جا تشکیل میشد مثل کمیته انتظامات کمیته تدارکات کمیته تبلیغات و اطلاعات را خود بنده سازماندهی میکردم که حتی در آن کتاب مرکز اسناد انقلاب اسلامی که چارتش هم با خط خودم و با فولد هست آمده که چون که به هر حال انقلاب بود و امکانات نبود و شرایط اینگونه بود یعنی وقتی قرار شد کمینه استقبال تشکیل شود .بنده سریعاً در سحرگاه ۲۸ دی ماه ۱۳۶۷ به مدرسه آمدم و چارت سازمانی کمیته استقبال را کشیدم و بعد به اطلاع ستاد مرکزی رساندم و آنها هم تأیید کردند و کارها شروع شد.
كمينة استقبال و ارکان آن تشکیل و مدرسه تعطیل شد چون مؤسسة رفاه یک مدرسة دخترانه بود و رئیس و مسئول آن جا من بودم که با شهید بهشتی و شهید باهنر کار میکردیم مدیریت قسمت مردانه مؤسسه به عهده بنده بود بعد از آن که قرار شد امام به این جا تشریف بیاورند تجهیزات و امکانات آن تدریجا تکمیل شد.
در آغاز کار مدرسه رفاه امکانات اندگی داشت که کارهای یک مؤسسه فرهنگی را انجام می داد ولی با توجه به این که قرار شد حضرت امام (ره) رهبر انقلاب اسلامی به این مکان وارد شوند ضرورت داشت تا امکانات وسیعتری برای این مکان تهیه شود. لازم بود که مركز استقرار حضرت امام (ره) به سیستمهای مخابراتی نسبتا کامل و تلویزیون مدار بسته و داشتن تلفنهای متعدد تجهیز ،شود که با همت مردم انقلابی و شرکت مخابرات و همسایه های مدرسه به سرعت مکان استقرار حضرت امام تجهیز گردید و خبرنگاران داخلی و خارجی از همان محل اخبار نهضت بزرگ اسلامی را به سراسر جهان مخابره میکردند.
تدریجاً تمام ماشینهای شرکت برق منطقه ای تهران که مجهز به بیسیم بود در اختیار کمیته استقبال قرار گرفت و ما توانستیم با سراسر تهران ارتباط بی سیمی داشته باشیم.
هنوز رژیم فاسد پهلوی حاکم بود و معلوم نبود که سرنوشت نهضت بزرگ اسلامی چگونه ورق میخورد و با تشریف فرمایی حضرت امام (ره) چه اتفاقاتی رخ میدهد؟ و تهدیدهای عوامل شاه و سازمانهای نظامی و انتظامی و حکومت نظامی و ساواک به کجا می انجامد؟
مرتباً کمیته استقبال از حضرت امام (ره) مورد تهدید قرار میگرفت و رفت و آمد علمای بزرگ شخصیتهای سیاسی و انقلابیون به این مرکز بر حساسیت آن می افزود.
همه منتظر تشریف فرمایی امام بودند و تنها مرکز خبرگیری و اطلاع رسانی کمیته استقبال بود همان طور که گفتم کمیته های ،تبلیغات ،انتشارات اطلاعات تدارکات و مالی و كميهه انتظامات از شناخته شده ترین و مطمئن ترین افراد تشکیل شد؛ چون کوچکترین بی دقتی و رخنه عوامل ساواک به این مرکز انقلاب بزرگترین فاجعه را به وجود می آورد. هر چه به آمدن حضرت امام (ره) نزدیکتر میشدیم کار سنگین و سنگین تر شد. کمیته استقبال از یک سو میبایست شرایط ورود و استقبال از حضرت امام(ره) را در فرودگاه و سپس حرکت ایشان به بهشت زهرا و را برنامه ریزی کند و از سوی دیگر امنیت را در ابعاد مختلف به کمک مردم و نیروهای شناخته شده انقلابی فراهم سازد.
لحظه به لحظه ورود امام در ستاد مرکزی کمیته استقبال برنامه ریزی شد و در تمام مراحل استقبال و دعوت از نمایندگان احزاب گروهها و اقشار مختلف مردم در فرودگاه با اسم و مشخصات تعیین گردید.
مقاله و سرودی که قرار بود در اولین لحظات آمدن رهبر در فرودگاه خوانده شود تعیین شد و خودرو و هلی کوپتر و بیسیم و سایر تجهیزات برای از لحظه تشریف فرمایی حضرت امام(ره) تا استقرار در مدرسه رفاه تماماً فراهم و مشخص گردید. لازم به توضیح است که همۀ این امکانات و انتظامات توسط مردم ،انقلابی نیروهای مساجد روحانیت مبارز با لطف پروردگار انجام میگرفت و کمیته استقبال برنامه ریزی امور را به عهده داشت.
مینی بوسها از این مرکز اعزام شدند و تمام اخبار اطلاعات و اطلاعیه های امام را به اطلاع مردم میرساندند و با مردم ارتباط داشتند به هر صورت روزها گذشت و امام در ۱۲ بهمن ۵۷ وارد ایران شدند و بالاخره این که امام(ره) تشریف آوردند و انقلاب در ۲۲ بهمن سال ۱۳۵۷ پیروز شد. اینها را من سریع میگذرم چون ماجرایش مفصل است و بحث ما در مورد چگونگی شکل گیری سپاه است.
این مقدمه را برای این عرض کردم که به پیش در آمد کار ورود پیدا کنیم.
بعد که امام تشریف آوردند و انقلاب در روز ۲۲ بهمن ماه ۱۳۵۷ پیروز شد اوضاع به کلی دگرگون گردید مردم مراکز حساس کشور از جمله پادگانها و کلانتریها و ساواک را میگرفتند بنده و چند تن از دوستان در یک اتاق مستقر شدیم و کارمان فقط این بود که نیروها را با یک حکم از کمیته استقبال از حضرت امام (ره) که یک سربرگ هم با همین نام کمیته چاپ کرده بودیم میفرستادیم به مناطق مختلف مثلاً می آمدند میگفتند ما کلانتری ۱۰ را گرفته ایم صدا و سیما در اختیار ماست ….. چون بنده هم بیشتر مسئولیت این کار را برعهده داشتم و جایی هم نبود که ما برویم و این افراد را احراز هویت کنیم که اینها کی هستند و یا در اختیار چه کسی -هستند با همان ابتکار خودمان میپرسیدیم شما کی هستید؟ می گفتند مثلاً معلم .هستیم کارت شناسایی را میگرفتیم و وقتی مطمئن میشدیم که این فرد تا حدودی مطمئن است یک حکم به ایشان و همراهشان میدادیم که به شما و همکارتان مأموریت داده میشود که بروید و از کلانتری ۱۰ پاسداری کنید و سلاح هایش را بردارید و بیاورید و به ما تحویل بدهید این حکمی که ما میدادیم تنفیذ داشت؛ چون از مرکز انقلاب یعني كمينة استقبال صادر شده بود خودمان این کار را انجام میدادیم خلاصه با این حکمی که به افراد داده میشد میرفتند و کلانتری را می گرفتند و بعد از ۲-۲ ساعت یک کامیون پر از اسلحة ٣ و بقية امكانات را میآوردند اینجا و خودشان هم به صورت مسلح همان جا مستقر میشدند یا مثلاً عده ای دیگر از پادگان عباس آباد میآمدند و میگفتند ما پادگان برویم و آنجا را اداره را گرفتیم و اکنون در اختیار ملت .است شما به ما حکمی بدهید کنیم دوباره همان مراحل انجام میشد و با یک احراز هویت انقلابی تا حدودی این افراد را شناسایی میکردیم پس از اطمینان نسبی و اعزام یک فرد مطمئن از سوی خودمان به ایشان حکم می دادیم و اینها میرفتند و پادگان را می گرفتند و اسلحه خانه اش را اداره میکردند و مازاد اسلحه هایشان را میآوردند و تحویل میدادند حالا جالب و دیدنی این بود که بعد از یک مدتی که این اقدامات انجام شد حیاط مدرسه رفاه از پایین تا پشت بام پر از ژ۳ و سلاح شد. چون جا و مکان و اسلحه خانه ای ،نداشتیم میریختیم آنجا خلاصه تحویل میدادند و میرفتند یا مثلا ،مردم مقامات وابسته به رژیم و سلاح هایشان را می گرفتند و می آوردند تحویل میدادند و میگـ گفتند مثلاً این هویداست….
در واقع کاری که ما انجام میدادیم گرفتن مراکز حساسی بود که توسط مردم انجام شده بود و آنها فقط با یک نامۀ کمیتۀ استقبال از حضرت امام (ره) و حکمی که به آنها میدادیم و امضا میکردیم و به اینها هویت میبخشیدیم میرفتند و آن مرکز را نگه داری میکردند.
فرماندهان حکومت نظامی تهران و استانها وزرا، رئيس سازمان اطلاعات و امنیت و بسیاری از عناصر رده بالای رژیم سابق توسط نیروهای انقلابی دستگیر و به ما در کمیته شدند. در واقع کمیته استقبال از امام (ره) مرکزی شده بود که همه استقبال تحویل داده می
مراکز با مجوز این مرکز گرفته میشدند و کسی هم بالای سر ما .نبود. دولت موقت هم تشکیل شده بود و کار خودش را میکرد ما و این تیمی که در آنجا بودیم بیشتر این کارها را انجام میدادیم؛ تعیین تکلیف پادگانها زندانها هتلهای بزرگ را که صاحبانشان فراری شده بودند و …. همه این کارها با ما بود.
چند روزی که از پیروزی انقلاب گذشت و مقداری آبها از آسیاب افتاد و دولت موقت تشکیل شد حضرت امام (ره) فرمودند که در شرایط فعلی نیاز به یک نیروی مردمی هست که از ارزشهای انقلاب دفاع کند؛ در عین حالی که بیشتر گروهکها میگفتند ارتش باید منحل بشود اما امام (ره) فرمودند که نه ارتش ،باشد شهربانی ،باشد، ژاندارمری باشد نیروهای مسلح باشند ولی در عین حال یک نیروی مردمی و انقلابی تشکیل بشود که از دستاوردها و ارزشهای انقلاب پاسداری کند یعنی در واقع حافظ انقلاب باشد و این از نیروهای انقلاب و مردمی باشد.
این موضوع به صورت یک ایده توسط امام (ره) صادر شد و به بنده و چند نفر از برادرانی که در همین راستا کار میکردیم و کاملاً شناخته شده بودند. مأموریت دادند که برویم و آن چیزی را که مد نظر حضرت امام (ره) است تشکیل بدهیم. چون دیگر کمیته های محلی و منطقه ای تشکیل شده بود نخست وزیر تعیین و دولت موقت شروع به کار کرده بود و انقلاب پیروز شده بود.
آنجا قرار شد که بنده آقای حاج محسن رفیق دوست حاج جواد رفیق دوست آقای مهندس عرضی و آقای اصغر صباغیان برویم و این نهاد و نیروی انقلابی مردمی را تشکیل بدهیم هنوز اسم مشخصی هم نداشت نامهایی همچون سپاه انقلاب سپاه پاسداران انقلاب …. برده میشد ولی هنوز اسمش کاملاً مشخص نبود.
به ما مأموریت دادند تا برای تشکیل چنین سازمانی اقدام کنیم آنها معتقد بودند چون ما این کار را کرده بودیم و نیروهای انقلابی و مردمی هم در کنارمان بودند و توسط ما حکم مصادره مراکز حساس صادر شده به ما مأموریت دادند که برویم و سپاه را تشکیل بدهیم ما از آن جا بلند شدیم و آمدیم در ساختمان ضرابخانه – خیابان پاسداران فعلی و سلطنت آباد آن زمان که در واقع بغل مرکز ساواک سابق در خیابان نگارستان هشتم بود این محل مرکز شنود ساواک بود و البته مرکز ساواک هم در اختیار ما بود و افراد از آن نگه داری میکردند ما آن جا مستقر شدیم و نیروهای انقلابی شناخته شده که در اطراف ما بودند آمدند آنجا و ما برای تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شروع به کار کردیم. با توجه به این که دولت موقت اداره امور را به عهده داشت در واقع این مرکز و نهادی هم که قرار بود تشکیل ،بشود از لحاظ چارت سازمانی زیر نظر معاونت نخست وزیر در امور انقلاب قرار میگرفت؛ که آن موقع مسئولیت آن به عهده آقای دکتر یزدی بود. منتهی به علت مشغله فراوان دولت موقت خیلی رابطۀ ارگانیکی نداشتیم و با توجه به آن سابقه ای که گفتم و آن کارهایی که انجام داده بودیم در واقع ما زیر نظر انقلاب و خدا و رهبر بودیم. آمدیم و کارمان را شروع کردیم برای شروع و ادامۀ کار مشکلاتی داشتیم و با ایشان تماس میگرفتیم اما ایشان هم نمیتوانست جوابگو باشد و امکانات نداشت و نمی توانست خیلی به ما کمک کند ما هم با الهام از امام و مردم کار خودمان را تا حدودی انجام میدادیم و گاهی هم ارجاعاتی میدادند و یا سؤالاتی میکردند و افرادی را معرفی میکردند ما کارمان را شروع کردیم و شورای فرماندهی سپاه پاسداران که تشکیل شد. مرکب از اینجانب آقای حاج محسن رفیق دوست آقای مهندس محمد غرضی و آقای حاج جواد رفیق دوست و آقای اصغر صباغیان بود.
اینها در واقع شورای فرماندهی شدند و بنده را هم به عنوان فرمانده سپاه انتخاب کردند و من هم قبول کردم نهایتاً بنده به عنوان فرماندهی انجام وظیفه میکردم و آقای حاج محسن رفیق دوست مسئول تدارکات شدند آقای مهندس غرضی مسئول عملیات که آقای اصغر صباغیان هم با ایشان همکاری میکردند و آقای حاج جواد رفیق دوست هم روی مصادرة املاک و امور کشاورزی همکاری داشتند.
خلاصه در آن ساختمان مستقر شدیم و فعالیتمان را شروع کردیم و در همان ابتدای کار تحرکاتی از سوی ضد انقلاب در جاهای مختلف مثل .گنبد کردستان و خوزستان در حال شکل گیری بود ما هم نه نیروهای مسلح آماده و آموزش دیده و نه امکاناتی داشتیم ولی با نیروهای مردمی و انقلابی و تجارب به دست آمده در طول پیروزی انقلاب سعی کردیم اوضاع را به دست بگیریم و با ضد انقلاب و عناصر رژیم سابق مبارزه کنیم و آنها را دستگیر و بازجویی و تحویل مقامات قضایی بدهیم.
از نیروهای نظامی و افرادی که از نیروی هوایی بودند یا آموزشهای نظامی دیده بودند بودند برای آموزش افراد انتخاب میکردیم و سرانجام نیروهایی و تا حدودی شناخته شده. ایثارگر و مسلح را به گنبد و مراکز حساس گسیل داشتیم در تهران هم مجبور بودیم که از مراکز حساس نگه داری کنیم چون به هر حال زیر نظر ما بود.
نیروهای ضدانقلاب هنوز جمع و جور نشده بودند و اینها شناسایی میشدند و مردم به ما اطلاع میدادند و ما اکیپ میفرستادیم و مرتباً نیروهای ساواک و عوامل مهمشان هم بازداشت میشدند. اغلب شکنجه گران رژیم سابق بازداشت و بازجویی میشدند. کم کم نیروهایی به ما اضافه شد مثل آقای آلادپوش آقای بشارتی آقای دکتر افروز آقای سازگارا که اینها آمدند و سازماندهی شدند و تدریجاً سپاه قوی تر شد.
بعد از مدتی طبق نظر شورای انقلاب و دولت موقت مقرر شد که کلیه نیروهای انقلابی و مسلح تحت نظر یک سپاه جمع شوند نظر این بود که همۀ سپاهها و کسانی را که تحت و نگهداری از انقلاب کار میکنند یکی کنیم و همه زیر نظر سپاه فعالیت کنند. عنوان سپاه و ن یکی از این تیمها که در غرب تهران مستقر بودند عبارت بودند از شهید محمد منتظری آقای دوزدوزانی و آقای الویری و آقای ابوشریف که به ما مأموریت دادند با آنها صحبت کنیم و اینها هم بیایند جزو سپاه شوند و سپاه یکی بشود و چند تا سپاه نباشد. ما رفتیم و نشستیم و ساعتها صحبت کردیم و آنها هم پذیرفتند که بیایند و با این سپاهی که مورد تأیید رهبری و نظام بود همکاری کنند که این کار هم به خوبی انجام شد.
بعد از مدتی و در تاریخ ۱۳۵۸/۲/۱۰ قرار شد که سپاه از زیر نظر دولت موقت بیرون بیاید و زیر نظر شورای انقلاب ادامه فعالیت بدهد.
شورای انقلاب هم جناب آقای منصوری را به عنوان فرمانده سپاه معرفی کردند.
در شرایط جدید و با حکم جدید سپاه دیگر از آن شکل اولیه درآمد. بعضی نیروها در سپاه ماندند و بعضی هم رفتند و مسئولیتهای دیگری را در مسیر انقلاب پذیرفتند. مثلاً به خود من پیشنهاد شد که استانداری فارس را عهده دار شوم که بسیار حساس و لازم هم بود چون در استان فارس قشقاییها خوانین و…. مدعی بودند و امکان داشت در آن منطقه حساس سر و صدا راه بیندازند به من گفتند شما امور فارس را بپذیر و من هم مسئولیت استانداری فارس را پذیرفتم و یا برادران دیگر مثل آقای غرضی که ایشان هم رفتند ،کردستان، چرا که آنجا هم به کار عمرانی و کار انقلابی به شدت نیازمند بود.
به هر صورت سپاه از آن حالت قبلی اش بیرون آمد و رفت زیر نظر شورای انقلاب و آقای جواد منصوری هم مسئولیت سپاه را به عهده گرفتند و به خود بنده هم خیلی پیشنهاد شد که شما بمانید و مسئول آموزش کل سپاه بشوید ولی بنده مسئولیت استانداری فارس را که استانی پهناور و حساس بود، پذیرفتم.
در واقع مسائل فوق چکیده ای از آن جریاناتی بود که اتفاق افتاد. البته در این فاصله ما هنگ نوجوانان را هم گرفتیم و آنجا به نیروهای سپاه آموزش داده میشد. بعد این مکان با نام پادگان امام حسین (ع) فعالیتش را ادامه داد. در واقع یک سری مراکز را هم در اختیار گرفتیم تا بتوانیم تعلیمات لازم و آموزش نیروها را در آنجا انجام دهیم. روی سپاه و روی این که سپاه چه باشد و اسمش چه باشد و مقرراتش چه باشد هم کار کردیم و از شهید کلاهدوز استفاده کردیم و با آنها ارتباط داشتیم به هر حال در طول ماجراهایی که در این دو سه ماه و در آن اوج انقلاب واوج فعالیت ضدانقلاب و استقرار مردم بر کشور و پیروزی انقلاب اسلامی و مسائل زیادی که رخ داد سپاه توانست در آن مقطع وظیفه انقلابی خودش را انجام دهد.
در مراحل بعدی سپاه به عنوان یک نهاد انقلابی در مجلس تصویب شد و به عنوان یک نهاد و ارگان مهم کشوری به کارش ادامه داد.
فروغی: اگر میشود یک مقدار در مورد مسئله ای که فرمودید مأمور شدید که سپاه را تشکیل بدهید توضیح بفرمایید و این که چه کسی با چه کسانی با چه ساز و کاری شما را مأمور به تشکیل سپاه کردند؟
دانش منفرد: کسی ابلاغ خاصی به ما نداد. منتهی شفاهاً شهید بهشتی و حاج احمد آقا به ما گفتند نظر امام (ره) این است که یک نیروی پاسدار و حافظ انقلاب مردمی غیر از ارتش و نیروهای مسلح تشکیل بشود. دولت موقت هم موضوع را پذیرفت و به من ابلاغ کردند که شما بروید و با تیمی که از آنها یاد شد شالوده این نهاد انقلابی را بریزید.
فروغی: نوشته کتبی ندارید؟
دانش منفرد: نخیر در آن زمان نه اعضای شورای انقلاب حکم کتبی داشتند به ستاد مرکزی کمیته استقبال از حضرت امام (ره) و نه اولین شورای فرماندهی سپاه پاسداران؛ بلکه با توجه به سوابق و شناخت قبلی و اعتماد راسخ به ،افراد مسئولیتها واگذار میشد.
فروغی: در چه تاریخی در نگارستان هشتم مستقر شدید؟
دانش منفرد: دقیقاً یادم نیست. حدوداً اوایل اسفند ۱۳۵۸.
فروغی: چه شد که سپاه در ابتدا زیر نظر دولت موقت قرار گرفت و با چه ذهنیتی این کار انجام شد؟
دانش منفرد: به خاطر این که دولت موقت برگزیدۀ امام و مورد اعتماد امام و مسئولیت اجرا و قوه مجریه در واقع دولت موقت بود و امکانات هم دست دولت موقت بود.
به هر صورت انقلاب پیروز شد و دولت موقت را هم امام (ره) تشکیل دادند و این سپاهی را که به ما ،گفتند تشکیل بدهید باید یک جایگاهی از نظر سازمانی در دولت موقت پیدا میکرد لذا یک معاونت در امور انقلاب بود که باید به همین کارها رسیدگی میکرد. بنابراین سپاه در آن معاونت باید قرار میگرفت ضمن این که سلطه ای روی سپاه نبود، به دلیل این که اصلا وقت نمیکردند به این نهاد انقلابی و مردمی رسیدگی کنند.
پس از تأکید حضرت امام (ره) و تشکیل سپاه سپاه به صورت خودجوش از همان مرکز انقلاب که کمیته استقبال بود بیرون آمد و بعدها فقط گفتند جایش در این معاونت باشد. البته گاهی تماسهایی با آقای دکتر یزدی داشتیم امکانات میخواستیم که خیلی هم نمی توانستند امکانات بدهند چون امکاناتی هم به آن شکل نداشتند ولی از نظر شکلی ما زیر نظر معاونت نخست وزیر در امور انقلاب قرار گرفتیم.
فروغی: در مورد نقشی که شهید آیت الله شهید بهشتی آیت الله خامنه ای و آقای رفسنجانی و دیگران در تشکیل سپاه و تقسیم وظایف و نوع مأموریت سپاه داشتند توضیح بفرمایید.
دانش منفرد: این عزیزان نقش خاصی نداشتند و فقط نظر امام (ره) اعمال شد که سپاه تشکیل بشود و چون ما هم مورد وثوق شورای انقلاب بودیم و قبل از تشکیل سپاه افراد یاد شده در شورای انقلاب ،بودند نظر آنها هم اعمال می.شد کار نگهداری مراکز حساس و تسلیح مردم و گرفتن اسلحه را در کمیته استقبال انجام میدادیم و به ما هم اعتماد کامل داشتند. بنابراین همین تیم را مسئول کردند که برویم و سپاه را تشکیل بدهیم و کسی به ما حکم نداد ولی مجموعا چون شهید بهشتی و شهید باهنر و آقایان در جریان کار بودند و مید دانستند این تیم مشغول همین کار است و تشخیص دادند همین تیم بهترین گزینه برای تشکیل سپاه است این مسائل که عرض کردم انجام شد.
فروغی: با توجه به این که کمیته ها بعد از انقلاب تشکیل ،شد چه رابطه ای بین سپاه با آن تشکیلاتی که به نام کمیته بود به وجود آمد؟
دانش منفرد: سؤال خوبی .است کمیته ها هم همزمان تشکیل شد. در واقع سپاه کار مافوق کمیته ها را انجام میداد کمیته ها انتظامات محلی را برقرار میکردند و امور محلی و منطقه ای را انجام میدادند و سپاه امور کلان مبارزه با ضد انقلاب و گرفتن عناصر ضد انقلاب و مراکزی که مسلح بودند مثل پادگانها کلانتری ها و…. را ضمن این که آن اوایل کمیته ها ارتباطی هم با ما داشتند و جلسات هماهنگی تشکیل میدادیم کمیته های مناطق مختلف را میخواستیم و هماهنگشان میکردیم ولی شاید بهترین تعریف این باشد که کمیته ها انتظامات محلی را تا حدودی انجام میدادند و سپاه کل مسائل ضد انقلاب را در کشور عهده دار بود؛ اعزام نیرو به استانها و شهرستانها و جاهایی که ضدانقلاب قصد شورش داشت یا مزاحمت ایجاد میکرد، بازجویی و گرفتن عناصر سابق و شکنجه گرها و فرماندهان نظامی که مردم را کشته بودند و یا دستگیری وزرا و … را دنبال میکرد.
فروغی: ارتباطی که جنابعالی به عنوان مسئول سپاه با حضرت امام (ره) داشتید، چگونه برقرار میشد؟ آیا جلساتی داشتید و مسائلی مطرح شد و یا حضرت امام (ره) نقطه نظراتی در مورد وظایف و مأموریتهای سپاه می فرمودند؟
دانش منفرد: نخیر ما هیچ ارتباطی با حضرت امام (ره) در این رابطه نداشتیم و ایشان مستقیماً چیزی نگفتند. البته ما که ستاد مرکزی کمیته استقبال بودیم پس از پیروزی انقلاب خدمت ایشان رفتیم و ایشان از زحمات مردم و ستاد مرکزی تشکر نمودند ولی در رابطه با سپاه خود حضرت امام مستقیماً به بنده یا شورای فرماندهی چیزی نفرمودند.
فروغی: چگونه گزارشات عملکرد سپاه به امام (ره) می رسید؟
دانش منفرد: رابطی که ما با شورای انقلاب داشتیم مسائل را منتقل میکردند آقای هاشمی، آقای بهشتی و بیشتر آقای هاشمی تا حدودی این ارتباط را برقرار میکردند ولی پس از مدتی مرحوم حجت الاسلام لاهوتی به عنوان نماینده حضرت امام (ره) در سپاه معرفی و با ما همکاری نمودند.
فروغی: آن ویژگیهایی که برای سپاه قایل بودید یا برای پاسدارانی که میخواستند به هر صورت در سپاه فعالیت کنند چه بود؟ دانش منفرد: همان طور که عرض کردم افراد سپاه اساساً از نیروهای انقلاب بودند. از همه اقشار اعم از دانشجو ،مهندس ،دکتر کاسب؛ همه اقشاری که در انقلاب بودند و نقش داشتند و پرشور و فعال بودند نیروهای فعال و علاقمند به سپاه بودند و در واقع از ابتدای کار اینها دور سپاه جمع شدند و ما در شاکله سپاه در ابتدای کار عضوگیری طبیعی و علنی نکردیم علاقه مندان میآمدند اعلام آمادگی میکردند و به تدریج با توجه به سوابقشان در کمیته اسقتبال جذب سپاه میشدند.
بنابراین سپاه اولیه یک نهاد انقلابی و مردمی بود و همۀ اقشار و نیروهایی که به امام و انقلاب اعتقاد داشتند و برای سرنگونی آن رژیم سابق و طاغوتی اقدام میکردند، در آن حضور داشتند.
فروغی: چه مدتی فرمانده سپاه بودید؟
دانش منفرد: حدوداً سه ماه از بدو تشکیل سپاه تا انتقال این سپاه زیر نظر شورای انقلاب مسئولیت سپاه با بنده بود.
فروغی در مدتی که حضرتعالی فرمانده سپاه بودید چه فعالیتهای مهمی صورت گرفت و چه نقطه های بارز و مشخصی انجام پذیرفت؟
دانش منفرد: خیلی فعالیتها انجام شد و در واقع به شمار میآید همان طور که عرض کردم:
تمام مراكز حساس کشور توسط سپاه و مردم مدیریت و اداره میشد.
این که میگویم ،سپاه یعنی در واقع مردم انقلابی و سپاه.
تمام مراكز حساس در پایتخت توسط سپاه نگه داری میشد.
تمام عناصر ضدانقلاب توسط سپاه بازداشت نگه داری و بازجویی میشدند.
تمام شبکه هایی که میخواستند در روزهای اول پیروزی به انقلاب لطمه بزنند، توسط سپاه کشف و خنثی میشدند.
توطئه هایی که در اقصی نقاط کشور شکل میگرفت توسط سپاه خنثی میشد چون تنها نیروی مسلح تنها و تنها سپاه بود که بر همۀ امور نظارت و اشراف داشت.
این که میگوییم ،سپاه باید اذعان کرد که نقش مردم نیز در سپاه خیلی مؤثر بود در واقع مردم مسلمان و انقلابی حاضر در صحنه توسط سپاه سازماندهی و انجام وظیفه می کردند مردم خودشان کمک میکردند ولی این سپاه بود که اینها را جمع و جور میکرد و تحت نظر رهبر كبير و فقید انقلاب و دولت انجام وظیفه میکردند.
فروغی: سپاه که تشکیل شده ،بود بیشتر در تهران بود یا در شهرستانها؟
دانش منفرد: سپاه ابتدا در تهران فعالیت می.کرد چون اساساً مرکز انقلاب در پایتخت و تهران بود اما تدریجاً سپاه احکامی هم برای شهرستانها صادر کرد و برای سرکوب توطئه های ضدانقلاب به نقاط مختلف کشور عزیمت نمود و سپاه در نقاط مختلف کشور شکل گرفت.
فروغی: در ملاقاتهایی که افراد سپاه در اوایل اسفند با حضرت امام(ره) داشتند ایشان رهنمودهایی در این ملاقاتها برای نیروهای سپاه مشخص کرده بودند، میخواهم بدانم آیا در شورای فرماندهی سپاه، این بیانات حضرت امام (ره) و نقطه نظراتی که ایشان داشتند چگونه تجزیه و تحلیلد و روی این نقطه نظراتی که برای سپاه بود، تأکید میشد؟
دانش منفرد: نکاتی که از امام برای سپاه میآمد این بود که شورای فرماندهی سپاه از نیروهای مؤمن معتقد و انقلابی و مردمی و در کنار نیروهای مسلح دیگر تشکیل شود برای حفظ و حراست و صیانت از انقلاب تلاش نماید و به مسئولیت خودش ادامه بدهد.
این چكيده خواسته امام بود که به ما منعکس میشد البته توصیه ها و سخنرانیهای امام برای پاسداران برای شورای فرماندهی و اعضا بسیار حیاتی بود و مورد بهر مبرداری قرار میگرفت.
فروغی: در آن زمان که شما و همکارانتان در سپاه بودید چه برداشتی از ارتش داشتید و چه کمکی ارتش میتوانست در جهت حفظ انقلاب و پیشبرد ارزشهای انقلاب داشته باشد آن زمان فضای ذهنی شما و برخورد شما با ارتش چگونه بود؟
دانش منفرد: ما تابع رهبر بودیم چون حضرت امام (ره) در همین پانزدهم فروردین بعد از تعطیلات نوروزی بود که فرمودند: پادگانها باید باز شود و ارتش برگردد که من یادم هست که پادگان عباس آباد که توسط نیروهای سپاه اداره میشد و در اختیار ما بود به نیروها گفتیم که اجازه بدهند که ارتش بیاید و مستقر شود و ارتش هم وارد شد و مستقر شد.
ما نظرمان نظر امام (ره) بود که ارتش باید بیاید و کارش را شروع کند؛ البته با تعریف های جدیدی که نظام و انقلاب از ارتش داشت و آموزشهای نوین و فعالیتهای متناسب با انقلاب هیچ واکنش و عکس العملی نداشتیم و ارتش کم کم آمد و در جایگاه خودش مستقر شد و شکل خودش را پیدا کرد و سپاه هم خیلی بیشتر و محکمتر به راه خودش ادامه داد و منسجم تر و قانونمندتر شد و تشکیلات مناسب پیدا کرد و به هر صورت به کار خودش ادامه داد.
فروغی: آیا در مورد مأموریتهایی که انجام میدادید با نهادها و سازمانهای دیگر ارتباط داشتید؟
دانش منفرد: بله وقتی که ما کار انجام میدادیم با ارتش و نیروهای انقلابی ارتش خیلی مرتبط بودیم و کمک میگرفتیم و سلاح میگرفتیم درست است که سلاح ها تحویل خودمان بود ولی پس از استقرار ارتش سلاح ها را تحویل دادیم و وقتی خودمان نیاز داشتیم من نامه مینوشتم به فرمانده پادگان و سلاحهای مورد نیاز خودمان را از آنها تحویل میگرفتیم و آنها هم به ما میدادند و خیلی هم احترام میگذاشتند یعنی سپاه در رأس نیروهای انقلابی و مسلح بود به سپاه به عنوان یک نهاد انقلابی که حافظ انقلاب و مورد تأیید حضرت امام(ره) بود فوق العاده احترام میگذاشتند.
فروغی: نهادها و سازمانها و ادارات دولتی چطور؟
دانش منفرد: هنوز سازمانهای دیگر خودشان را جمع و جور نکرده بودند که بخواهند به ما کمکی بکنند.
دو سه ماه اول پیروزی هر سازمانی خودش را تنظیم میکرد. ولی ارگانها و نهادها با ما به عنوان اولین تشکیلات انقلابی و حافظ انقلاب همکاری میکردند.
فروغی: به نظر شما چه کسانی و چه جریاناتی در شکل گیری و قوام پیدا کردن سپاه نقش داشتند؟
دانش منفرد: مردم و نیروهای انقلابی در تشکیل و سازماندهی سپاه نقش مؤثری داشتند. نقش رهبری انقلاب و بیداری مردم و ایمان و اخلاص نیروهای انقلابی مهمترین عوامل شکل گیری و دوام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بودند.
فروغی: از حوصله و متانت حضرتعالی در پاسخ به سؤالات مطرح شده بسیار تشکر میکنم و امیدوارم همچنان که بنیان گذاران سپاه بر نیت صادقانه و خلوص خود تکیه دارند و از هر شائبه و ایجاد فضای غیر واقعی پرهیز میکنند، آیندگان و میراث بران این عزیزان و این نهاد مقدس – که امام(ره) تا آخرین لحظه از آن به عنوان بزرگترین و مهمترین نهاد حافظ انقلاب و کشور یاد میکردند نیز این راه پرخطر و پر مسئولیت را پاسدار باشند و لحظه ای جز به راه اسلام و ولایت نیندیشند و همواره تکیه گاه بزرگ و مأمن ملت سرافراز ایران اسلامی و مسلمانان جهان باشند. ان شاء الله.
منبع: کتاب سپاه در گذر انقلاب جلد اول صفحه 53
هیچ دیدگاهی درج نشده - اولین نفر باشید